۷.۷.۹۰

in praise of suicide

    چیزی شده؟
    نه...    فم فم فم ....
    هوم؟
   ... بیست و هشت نه سال پیش، یه لک لک پیری بود،   دید یه خانوم و آقای جوون سخت به عشق بازی مشغولن..
         با یه لبخند مهربون راهشو کج کرد، همونجا فرود اومد...
  هم!؟
  ... بعید می دونم روزی شنیدن خبر خودکشیه دخترکی (همرنگ خودت)  بعد از یک ماه  کلنجار با غم خودکشیه دوست پسرش (هم شکل خودت) بعد از آزاد شدن از بند سیاسی زندان رو با تک تک سلول هات و اشک هات تجربه کنی...
 لک لک تو یه جا دیگه فرود اومد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر