۱۶.۷.۹۰

Vaginismus

تنگ بازی;
کنایه از رفتار های یک تنگ،
به تاخیر انداختن همخوابگی،
سرد مزاج نمایی،
سرد مزاجی،
مریم مقدس مآبی،
آب نمک خواباندن،
بازی دادن،

لغت نامه ده بابا تنگی را چنین توصیف میکند:
تنگ، کسی که دامن کوتاه میپوشد و روسری روی پایش می اندازد و موذب، همه مرد های اطراف خود را هیز و چشم ناپاک میداند!


مثال :
 "تا لب چشمه بردن و تشنه برگردوندن"
 "دوس پسر هفت سر،  رختخواب هیچی"
"دوس پسرا طبق طبق، بوس بغل نه!  کون لق!"
"تو تنگی میکن و فاصله انداز  ***  که ترشیده شدی هیچت ندند باز"
"عشق بازی کن، که تنگان پستند  *** تنگ بازان خودکفا دستند"
" تا توانی دلی به دریا زن  ***  تنگ بازی هنر نمی باشد"
"زاهد و عاشق پی تنگی و پاکی، رسم و نام    *** در طریق عشق تنگی بس حرام است! ای حرام!"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر