۲۲.۵.۹۰

stream of a nightmare

من میرم بخرم و برگردم، حواست به مهمونا باشه اون کیلیدم بیاری ممنون میشم کلید در پارکینگ همرام نیس!
بیا اینم کیلید، اینم همرات باشه اگه کم اومد...   راستی اینو تو گفتی بیاد؟  :|

کی؟    ؟:
بالا دم در ورودیه پایین دیدمش... یه ده دقه پیش

|:  ....    s:  

اِ اینا اینجا چیکار میکنن؟ شیت!  اینارو کی گفته؟  شت!

کیا؟

دارن پارک میکنن اما نیست خودش تو ماشین! 

 ولی همین چندقه پیش بالا بود دم در پایین...

واسسا من برم سلاملک زشته..
....

...

گرفتی؟
نه داشتم میرفتم که...
راستی دیدی...
آره دیدمشون. ....  خودش کجاس؟ ندیدیش؟
نه همون یه رب پیش پایین دیدمش این پا اون پا بود بیاد بالا یا نیاد، فکر کنم جدا اومده بود، اینا تازه رسیدن آخه
...
شیت!
چیه؟
دیشب انگار اونجا بودم
کجا؟
فکر کنم... یعنی خواب دیدم، نمیدونم اما مث بز ساکت نشسته بود لبخند میزد، هی من میگفتم هان؟ چته؟ منو کشوندی اینجا که چی؟ هی میخندید... که چی خوب؟ هی لوس میکرد خودشو، آخرش یه لحظه که رفت اونور، اونیکی از اون پشت اومد یه کاغذ انداخت جلوم و رفت که توش بدخط نوشته بود چی باید بگم یعنی چی اون نیاز داره بشنوه. که همون موقع برگشت ، من موندم که آخه من بیام اینارو بگم؟!؟! عنه؟ خیلی شاکی شده بودم، خواب دیدم ... ولش کن اما اینا اینجا چیکار میکنن نمیدونم!!
..
بی خیال حالا.

( حالا تو هی هرشب بیا به یه نحوی، اینو اونو بفرس...
 لب وا نکنیا یه وقت خودت یه چیزی بگی!  نه کم نیار! به هرحال وقیحی گفتن وقاحتی گفتن! کم نیار آفرین!            
تا مستقیم نیای مث آدم غلط کردمو قرقره نکنی ... )
چرا ماتت برده؟ میگم حالا بیخیال!
هان؟ هیچی!  ...             رضا!!!  رضا!! پس کجاس  این پسر! رضاااا....
اه اینام که ول نمیکنن پاشن برن!  نشستن شام؟ یا چایی شیرینی ببریم براشون مثلا یعنی!؟؟! 
رضا!! ...    ندیدی این رضا رو؟

|:

باید با رضا حرف بزنم ببینم چه خاکی تو سرم کنم! این ول نمی کنه ظاهرا!

( بالکنا هرسه به هم راه دارن،  معلوم نیس شبه یا روزه، از یکی میری تو شبه، ازونیکی میای بیرون آفتاب داغ...
... فک کنم باز دارم خواب میبینم)

همیشه همین بوده، یعنی کارشه.. گفتی خودشو ندیدی ؟

حالا تو چرا اینقد حول ورت داشته؟ تو که میگی کاری نداری باهاش! یه غلطی خواس بکنه بیاد، پشیمون شد رفت! بی خیال!

آخه پس اینا عنن اینجا نشستن؟!؟!؟!        همیشه همین بوده...   بلاتکلیف!      اینا عنن؟    من نمیدونم اصن اَره و اوره این همه آدمو دعوت کردین اینجا که چی؟
...

بلیطمو ندیدی؟  باید چک کنم، میترسم تاریخ اشتبا شده باشه جا بمونم، اصن نکنه همین امشب بوده باشه نه پنج شنبه دیگه؟

باز زد به سرت؟

طولانی مدت که میام همینه ، یادم میره تاریخ برگشتو...  یادم میره زندگیم اصلش اونجاس!  بدبخت میشم اگه امشب بوده باشه!

بیخیال حالا!

هه ...  بازم دارم دنبال بلیط میگردم؟!

|:

  ( بازم حول جاموندن!   فک کنم باز دارم خواب میبینم...)

۱ نظر: