۱۲.۴.۹۰

where "We" get our "quotes" from

یه حکایتی بود تو ادبیات دبیرستان که راهزنا قافله زده بودند
بعد یه دانشمنده بیچارم تو اون کاروان بوده،
بعد التماس میکرد که کتاب متابای منو پس بدین جون مادرتون، همه علمم اون توئه،
بعد رییس دزدا برگشته بود گفته بود که
 "دانشمندی که علمش تو کاغذش باشه همون بهتر که نباشه!"
بعد اون وقت این قرار بود حکایتی آموزنده باشه برا ما دانش آموزا!

هیچی همین خواستم بگم که هنوزم همونیم زیاد فرقی نکرده قضیه! 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر